ای عزیز چون درپیش ان عزیز بسیار عزیزی سخن عزیز شنو وچون تابلویی بلند بالایی برسر در زندگیت نصب کن تا همیشه جلوی چشمت باشد وزندگیت شیرین
سطر اول : انکه هیچ وقت هیچ چیز وهیچ کس را با هیچ چیر وهیچ کس دیگر مقایسه نکن که در عالم خلقت ان عزیز د و چیز با دوکس را مثل هم نیافریده است هرچیز وهرکس را برای منظوری خلق کرده است اگر این پند بسیار عزیز را به گوش جانت درقلب روحت جایگرین کنی ازبسیاری از مشکلات ازجمله عصبانیت وپرخاش وخود خوری و افسردگی ونا امیدی وغرور و بلند پروازی و....در امان خواهی ماند راحت راحت بدون هیچ غم وغصه ای وبانشاط هرچه تمامتر زندگی خواهی کرد وورد زبانت خواهد شد عاشقم بر همه هستی ... اگر یک وقت خواستی مقایسه کنی یادت باشددونفر را از لحظه تولد تا مرگ وحیات پس از مرگ یعنی دوره کامل زندگی انها را با هم مقایسه کن ونه دوزمان مساوی از زندگی دونفر لااقل اگر با دید دنیایی هم مقایسه میکنی اول تا اخر زندگی خودت را میتوانی با اول تا اخر زندگی سرجمع مقایسه کنید و نه دو مقطع متفاوت از ان دواگر دارایی را مقایسه میکنی نگاه کن چه در دنیا دارد چه در اخرت دارد چه نزد خدا دارد
اگر میخواهی فقط مقایسه دنیایی کنی لااقل دو نفر هم سن هم استعداد هم سواد هم کفو هم کیش هم قد و هم ...پیدا کنی بعد مقایسه کنی
مقایسه های غلط: زمان غم وغصه یا بیماری خود را با زمان شادی ونشاط وسلامت دیگران مقایسه میکنی ودلگیر میشوی وناسپاس زمان فقر خود را با زمان غنای دیگران مقایسه میکنی خودت را بدبخت میپنداری ظواهر همسرت را با همسر دیگری مقایسه میکنی و...وسرانجام ... زندگیت را با دیگری مقایسه میکنی و افسرده میشوی بیماریت را با دیگری مقایسه میکنی ونا امید میشوی بچه هایت را با بچه های دیگران مقایسه میکنی و با سرزنش و... از موفقیت باز میداری پدر ومادرت را با پدر ومادرهای دیگران مقایسه میکنی بی ادب وکم احترام میشوی ودر این مقایسه ها انصاف هم بخرج نمیدهی نقاط ضعف زندگی خودت( پدر مادر همسر بچه ها درامد و... ) را با نقاط قوت ومثبت دیگران مقایسه میکنی و مدتها درخود فرو میروی وغصه ها میخوری و... سرانجام رنجورو بیمار وافسرده میشوی یا نقاط قوت زندگی خود را با ضعفهای دیگران مقایسه میکنی و مغرور وازخود راضی و... میشوی هیچکس را داخل ادم حساب نمیکنی واز هرکس عیبی در میاوری و انرا بزرگ میکنی و سرانجام تنها وتافته جدا بافته از خلق خدا میشوی دوستها یت را یکی یکی از دست میدهی و...
سطر دوم:
نمره بده تا ببینی همه خوبند اگرچه ضعفهایی هم هست برای اینکه جز زیبایی در عالم چیزی نبینی وهر چیز را همانطور که هست بینی گرفتار غلو نشوی وکسی را بیجا تحقیر نکنی تصمیم بگیر برای هرچیز وهرکس که میخواهی ارزشش رابشنا سی امتیاز دهی کن نقاط مثبت و منفی ومجموعه زیبایی ها ونازیبایی های هر چیز وهرکس رانمره بده ومعدل بگیر درست مثل یک مدرسه ای که برای یک دانش اموز معدل مجموع دروس فارسی وعربی وانگلیسی وفیزیک .ریاضی ونقاشی و ورزش و... راجمع ومعدل گیری میکند و یک نمره میدهد اگر براین روال عمل کنی برای خودت یک معدلی بدست میاری
وبرای دیگران هم معدلی واگردقیق در این مدرسه هستی نگاه کنی میبینی که نمره معدل اکثریت خلق بالای 15 یعنی خوب است بین 15 تا19 هم داری و19 به بالا هم داری شاید یکی دوتا زیر 10 هم پیدا کنی حالا اگر با حوصله بروی ومدتی راجع به تک تک افراد تحقیق کنی وشرایط زندگی مادی ومعنوی همه را فهرست کنی وبتوانی برای این مسائل هم نمره بدهی متوجه میشوی انکه معدل نزدیک به بیست دارد اگردر شرایط اینکه نمره 8 دارد بگذاری 2هم نمیشود وتو ندانسته این را توبیخ وسرزنش کرده ای وان یکی را تشویق
سطر سوم:
انتظار معقول داشته باش تا شاد باشی و زیبا ببینی همه چیز وهمه کس راشایسته است از خودت وزندگیت واز دیگران ازهر چیز وهرکس انتظاری در دایره قوت ها وضعف های موجود داشته باشی لازمه اینکار انست که به همه چیز نمره بدهی ونمره های تک تک موضوعات ومعدل کل جلوی چشمت داشته باشی منظم ودقیق مثال میزنم شما پزشک هستید بچه شما در درس زیست نمره 2 ودردرس نقاشی نمره بیست دارد شمانمیتوانید انتظارداشته باشید پسر شما همچو شما پزشک شود تحقیر یا تشویق ویا تطمیع وعصبانیت وپرخاش و...نمیتواند شما را به ارزویتان برساند اگر منطقی فکر کنید درنهایت شادی ونشاط اسباب پیشرفت اورا فراهم میکنید فردا اوبا نقاشی خدمتی میکند که از خدمت شما کمتر نیست درامدی کسب میکند که و... حقیقت این است که فرقی میان اشیاء وافراد نیست از مورچه انتظار کار فیل نباید داشت واب اقیانوس را در استکانی نمیتوان جا داد یک قطره اب که هزاران زنبور را رفع تشنگی میکند برای گاو اثری ندارد نمیشود به گاو گفت پرخورونمیتوان پشه را به خاطر اینکه 17 کیلو شیر در روز نمیدهد تحقیر کرد اگر بفهممیم که بالا وپایینی نیست همه اعضای یک پیکریم همه قوت وضعف داریم وهمه خوب هستیم دیدمان وزندگیمان زیبا میشود چه فرق است بین مغز وقلب و کبد وروده که روده ای سر بر زانوی غم نهد که ای وای ما حامل بار نجاستیم وان یکی باد در غبغب اندازد که ما که در مرکزیم ما بد شانش بودیم که مجرای بول شدیم ان یکی خوش شانس که مجرای اشک او در سر نشسته وما در دم یکی نیست به این بگوید اگر این قیاس درست است که تو میکنی تو که ذیل نشسته ای که اصل اویی که که برصدر نشسته واگر تو نبودی که
یا این غصه خورد که ما اب بی مقدار منی هستیم ونجسمان خوانند وچه وچه ... وان یکی کمان ابرو که براو چه عشق ها و چه شعرها وچه شوق ها وچه نگاههاو ارزوی دیدارها و... مگر نه اینست که این اعضاء همه با هم وبرای هم ومثل هم هستند وهیچیک منهای اصل وجود بدن ادمی وروح ان پشیزی ارزش ندارند منتهی هر عضو را نامی نهاده اند وکاری سپرده اند مثل گلی که از ان هزار نوع ظرف کوچک وبزرگ بسازند وهر کدام را نامی گذارندو برای کاری استفاده کنند همینطورنباید اگر در وقت چیدن گل نیش خاری شمارا ازده کرد گل برسر درخت گل زنی وفغان براری که ای وای چه خاری عزیزم کجا گل بی خا ر دیدی مگر نشنیدی که با گل خار است با گنج مار